خوش به سعادت حاج همت


به نام خدا به یاد خدا برای خدا

سلام

اومده بود مرخصی. نصفه شب بود که با صدای ناله ش از خواب پریدم. رفتم پشت در اتاقش. سر گذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه می کرد؛ می گفت: «خدایا اگر شهادت رو نصیبم کردی می خواهم مثل مولایم امام حسین(علیه السلام) سر نداشته باشم. مثل علمدار حسین(علیه السلام) بی دست شهید شم...»
وقتی جنازه ش رو آوردند، سر نداشت. یک دستش هم قطع شده بود، همون طور که دوست داشت. مثل امام حسین(ع)، مثل حضرت عباس(ع)....

شهید ماشاءالله رشیدی

 

                                        

نظرات 1 + ارسال نظر
مهربانی ها شنبه 5 مهر 1393 ساعت 22:42 http://mehrabaniha.blogsky.com

تو کیستی که جهان تشنه‏کام زمزم توست
صفای میکده مرهون باده‏ی غم توست‏
تو از تبار کدامین قبله‏ای ای مرد
که چشم آینه حیران زلف درهم توست...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.