به نام خدا به یاد خدا برای خدا
سلام
اومده بود مرخصی. نصفه شب بود که با صدای
ناله ش از خواب پریدم. رفتم پشت در اتاقش. سر گذاشته بود به سجده و بلند
بلند گریه می کرد؛ می گفت: «خدایا اگر شهادت رو نصیبم کردی می خواهم مثل
مولایم امام حسین(علیه السلام) سر نداشته باشم. مثل علمدار حسین(علیه
السلام) بی دست شهید شم...»
وقتی جنازه ش رو آوردند، سر نداشت. یک دستش هم قطع شده بود، همون طور که دوست داشت. مثل امام حسین(ع)، مثل حضرت عباس(ع)....
شهید ماشاءالله رشیدی
تو کیستی که جهان تشنهکام زمزم توست
صفای میکده مرهون بادهی غم توست
تو از تبار کدامین قبلهای ای مرد
که چشم آینه حیران زلف درهم توست...