کسی کو بر حصار گنج ره یافت
گشایش بر کلید صبحگه یافت
غرضها را حصار آنجا گشایند
کلید آنجاست کار آنجا گشایند
گل تسبیح روید بر زبان ها
زبان هر که او باشد برومند
شود گویا به تسبیح خداوند
اگر مرغ زبان تسبیح خوان است
چه تسبیح آرد آنکو بیزبان است
در آن حضرت که آن تسبیح خوانند
زبان بیزبانان نیز دانند
کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،
سفری بی همراه،
گم شدن تا ته تنهایی محض،
یار تنهایی من با من گفت:
هر کجا لرزیدی،
از سفرترسیدی،
تو بگو، از ته دل
من خدا را دارم...
بخدا گفتم: " بیا جهان را قسمت کنیم، آسمون واسه من ابراش مال تو، دریا مال من موجش مال تو، ماه مال من خورشید مال تو ... ".
خدا خندید و گفت: " بندگی کن، همه دنیا مال تو ... من هم مال تو ... "
(حسین پناهی )